در چنین روزی ، ارتش ایران زیر فرماندهی اسپهبد سورنا تنها با 15 هزار سرباز دلاور ایرانی، ارتش بزرگ 60 هزاری روم را که قصد اشغال و نابودی ایران را داشت در هم شکست!
کراسوس ژنرال ثروتمند، همیشه پیروز و جاه طلب رومی ها که سابقه پیروزی های بزرگ مانند شکست دادن اسپارتاکوس را در کارنامه جنگی خود داشت قصد برآوردن آرزوی همیشگی رومی ها یعنی گسترش قلمروی شرقی امپراطوری روم تا هندوستان را نمود. کراسوس قصد داشت نه فقط ایران را فتح بلکه هندوستان را در نیز پی آن فتح کرده و به طلا و جواهرات بیشمار آنها دست یابد.
خبر لشکرکشی کراسوس وقتی به پادشاه ایران، اُرُد دوم، رسید که در ارمنستان در حال دیدن نمایشی(تئاتر) بود که ارمنی ها برای او اجرا میکردند. او سردار جوان خود سورن (سورنا) که در تاریخ ذکر شده بلندقدترین و خوش چهره ترین مرد آنزمان بود را با 15هزار سرباز مامور نبرد با لشگر کراسوس نمود.
دو ارتش ایران و روم در حران امروزه (آنزمان "کرهایی" نامیده میشد، در ترکیه کنونی) که بخشی از خاک ایران بود با یکدیگر روبرو گشتند. سورنا با استفاده از دو تاکتیک اصیل ایرانی یعنی دادن زمین به دشمن، اجازه دادن به نفوذ و در نتیجه محاصره کردن آن و همچنین تاکتیک خدنگ پارتی لشکر کراسوس را به زانو درآوردند.
سربازان اشکانی تیراندازان و سوارکاران بسیار ماهر و چابکی بودند. آنها در ابتدای جنگ تیرهای بسیار زیادی را بر سر لشکر رومیان که آرایش مربعی داشتند باریدند و آرایش نظامی آنها را به هم ریختند. سپس سواران ارتش ایران به لشگر رومیان حمله ای حقه آمیز نموده و چنان وانمود نمودند که شکست خورده و در حال فرار هستند. به این ترتیب رومیان شروع به تعقیب سواران ایران کردند. در تاریخ آمده سواران پارتی به قدری در تیراندازی ماهر بودند که می توانستند در حال سوارکاری با اسب به سمت عقب تیرانداخته و تعقیب کنندگان را دقیقا مورد هدف قرار دهند (دقیقا مطابق عکس همین پست). آنها این شیوه را علیه ارتش روم نیز به کار گرفته و بدین ترتیب بخشی از سواره نظام آنها که در حال تعقیب سواره نظام پارتی ها بودند را منهدم نمودند.
اما رومیان زمانی حقه ی اصلی ایرانیان را دریافتند که دیگر خیلی دیر شده بود. لشکر آنها که به جلو آمده بود و سواره نظام خود را نیز از دست داده بود خود را در تله ایرانیان دید. این تاکتیک اصیل ایرانیان بود. یعنی دادن زمین به دشمن و محاصره کردن آن. ناپلئون نیز از همین شیوه برای شکست روس ها استفاده نمود که اتفاقا تاریخ نگاران در شرح آن جنگ این تاکتیک را "ترفند کاملا ایرانی" نام برده اند.
بدین سان لشکر رومیان تار و مار گردید. 20 تا 40 هزار رومی همراه با فرمانده ناکامشان کراسوس و فرزندش کشته، 10 هزار اسیر و 10 هزار نیز فراری شدند! این یعنی دستاورد و سرانجام طمع به خاک ایران. گفته شده ایرانیان دهان کراسوس را به خاطر اینکه به خاطر بدست آوردن ثروت لشکر کشید را زراندود نمودند!
سر از بدن جدا شده ی کراسوس زمانی به اُرُد دوم رسید که در مراسم عروسی پسر خود با خواهر والی ارمنستان در ارمنستان حضور داشت. آنها به تماشای نمایش یونانی "اوریپاید" نشسته بودند که قرار بود در آن نمایش از سر جدا شده ی خوکی استفاده شود. زمانی که سر کراسوس به شاه ایران تسلیم شد، وی سر کراسوس را به سمت بازیگران نمایش پرتاب کرده و بازیگران ادامه آن نمایش را به صورت فی البداهه با سر بریده شده کراسوس به جای سر خوک اجرا نمودند. در این نمایش که در تاریخ ثبت شده بازیگران ارمنی(یا یونانی) اعلان نمودند سرزمین مقدس ایران هیچگاه به چنگال دشمنان (رومیان) نمی افتد.
زیر نویس: این نوشته را مخصوصا برای دوستانی گذاشتم که با دیدن برخی نابسامانی ها از کارهای بعضی از مردم ایران، می گویند: "کدام فرهنگ 2500ساله؟" پاسخ من اینست که کمی اندیشه کنید. اگر در تاریخ آنزمان ایران هیچ دانشمند و مهندس مطابق با فن آوری آنروز و هیچ کتاب و اندیشه و سیاست مدار دانایی وجود نداشت. که همه ی اینها در بستر یک فرهنگ قوی امکان پذیر است، ایران هم مانند بسیاری از تمدن های دیگر در برابر دشمنان (یونانی ها، رومیان، اعراب، مغول ها) نابود شده بود و از آن فقط یک نام در تاریخ باقی مانده بود. افسوس که اعراب با کتاب سوزی هایشان مانع دسترسی کامل ما به دانش و تاریخ خود شده اند. طوری که تاریخ کشور خود قبل از حمله اعراب را باید در تاریخ دیگر کشورها بجوییم.
این روز تاریخی را به همه هم میهنان شادباش می گویم،
محمد حسین
http://www.upload.iran-forum.ir/download59603.html
نظرات شما عزیزان:
nazanin
ساعت17:41---2 مرداد 1391
اپم
Ozer
ساعت16:30---11 تير 1391
behnaz
ساعت23:22---2 خرداد 1391
khili ali boooooooooooooooooooooooood